جوانان برای شغل همسر می جنگند



ابی عزیز! من یک معلم هستم. من یک پسر کوچک دارم و دوست دارم زمانی که او در تعطیلات مدرسه است استراحت کنم و تابستان را با هم بگذرانم. احساس می کنم بهترین های هر دو دنیا را دارم. من اخیراً با خانمی که 14 سال از من کوچکتر است و همچنین یک معلم ازدواج کردم. همسرم از این حرفه متنفر است. او احساس می کند که به اندازه کافی هیجان انگیز یا قابل احترام نیست. نظر او در مورد تدریس احساسات من را جریحه دار کرد، زیرا معتقدم این یک شغل نجیب است و به من زمان خوبی با پسرم می دهد.

همسرم تصمیم گرفت به پلیس برود. این اتفاق بیخودی نیفتاد. ما در پنج سال گذشته درباره این موضوع بحث کرده ایم. به او گفتم این زندگی آنطور که من می خواهم نیست. من سخت کار کرده ام تا به نقطه ای در زندگی ام برسم که خانواده ای داشته باشم و با پسرم در تعطیلات تابستانی باشم. من از اول با او صادق بودم. او اغلب می گوید که او هم می خواهد با خانواده ما وقت بگذراند و به پلیس نمی رود. سپس، چند روز بعد، او دوباره آن را مطرح می کند.

ما فقط شش ماه است که ازدواج کرده ایم، اما من در حال حاضر پشیمان هستم. من ازدواج نکردم که همیشه تنها باشم و بدون شوهرم استراحت کنم. من او را دوست دارم، اما احساس می کنم به او خیانت شده و فریب خورده ام. همچنین فکر نمی‌کنم که او پلیس خوبی شود – او فقط به نمایش‌های پلیسی علاقه دارد و فکر می‌کند که می‌شود. او یک حرفه عالی را برای یک نفر رها می کند، فکر می کنم یک یا دو سال دیگر خواهد رفت. من احساس می کنم بزرگترین مشکل ما عدم تجربه اوست. دارم چیکار میکنم؟ – همسر/مادر نگران در فلوریدا

همسر/مادر عزیز: آرام باش. هیچ تضمینی وجود ندارد که حتی اگر همسر شما درخواست دهد، در هر چیزی بیش از یک پرونده اداری توسط مجریان قانون پذیرفته شود. برخی از جلسات با یک متخصص ازدواج و خانواده درمانگر می تواند به شما کمک کند تا ارتباط بهتری برقرار کنید.

به نظر می رسد هر یک از شما ایده های بسیار متفاوتی در مورد اینکه چه چیزی یک ازدواج شاد را تشکیل می دهد دارید. اگر مصالحه ای حاصل نشد و ازدواج شما خیلی کوتاه بود، شاید بهتر باشد که هر دوی شما دوستانه از هم جدا شوید.

ابی عزیز! ما با دوستان عزیز در منزلمان شام می پذیریم. آنها همیشه سگ را می گیرند، اما هرگز نپرسند که آیا ما خوب هستیم. وقتی غذا خوردنشان تمام شد، شوهر سگ را روی میز روی بغل می گیرد. به نظر من داشتن سگ سر میز شام فوق العاده بی ادبانه است. آیا من اشتباه می کنم؟

من و شوهرم ترسیده ایم و نمی دانیم چگونه در این مورد با آنها برخورد کنیم بدون اینکه دوستی مان را خراب کنیم. ما تعجب می کنیم که آنها فکر می کنند این کار درستی است. پیشنهاد می کنید چه کار کنیم؟ – در اوهایو شوکه شده است

عزیز شوکه شده: مشکل شما این است که اجازه داده اید این اتفاق برای مدت طولانی بدون صحبت کردن رخ دهد. اکنون راه حل این است که یا از دعوت این زوج به شام ​​خودداری کنید یا از آنها بخواهید که فیفی را نیاورند زیرا یک سگ ناخوانده که سر میز شما نشسته برای شما و شوهرتان آزار دهنده است. (از به کار بردن کلمه “بی ادب” که می تواند قضاوت کننده باشد خودداری کنید.) ممکن است به نظر “بی ادبانه” برسد، اما باید این کار را انجام دهید.

ابی عزیز توسط ابیگیل ون بورن، که با نام جین فیلیپس نیز شناخته می شود، نوشته شده است و توسط مادرش، پائولین فیلیپس، تأسیس شده است. با ابی عزیز در www.DearAbby.com تماس بگیرید

دیدگاهتان را بنویسید