یک سوءتفاهم عجیب از لیبرالیسم


محتوای مقاله

لوید براون جان

ما که در نزدیکی مرزهای پرجمعیت آمریکا زندگی می کنیم، بدون شک بیشترین تأثیر را از آنچه در انتخابات آمریکا می افتد، داریم.

از نظر فرهنگی، ما تا حدودی به آمریکایی ها نزدیک هستیم، به جز علاقه آنها به اسلحه و ترس یا پارانویای تقریبا ریشه دار از خارجی ها، هر که باشند. من بارها گفته ام که آمریکا مکان خوبی برای بازدید است، اما به دلایل زیادی نتوانستم آنجا زندگی کنم. در حال حاضر، یک دلیل مهم، سبک لفاظی توهین آمیز است که در طول مدت پایان ناپذیر مبارزات سیاسی آمریکا بسیار مشخص است.

تبلیغات 2

محتوای مقاله

به عنوان مثال، یک کلمه را در نظر بگیرید که دونالد ترامپ و برخی از پیروان «عجیب» او مرتباً به کامالا هریس و جمعیت جدیدش پرتاب می‌کنند. این کلمه “لیبرال” یا “لیبرالیسم” است که اغلب به عنوان یک عنوان تلفظ می شود. تلاش برای برچسب زدن “لیبرال” به عنوان نوعی خطر یا حتی یک سوسیالیست دنج که مطمئنا آمریکا را به یک دولت “برادر/خواهر بزرگ” تبدیل خواهد کرد. مزخرف مطلق! اما بخشی از مردم آمریکا هستند که در ترس از نابودی کشورشان و تبدیل شدن به ارتباطات زندگی می کنند!

بنابراین، پرتاب کلمه “لیبرال” به مخالفان شاید جایگزینی برای برچسب زدن آنها به عنوان شرور یا به دنبال کنترل دولت بر کشور و محدود کردن آزادی ها باشد.

این لیبرال کوچک با حرف بزرگ را نباید با لیبرال هایی با حرف بزرگ مثل نخست وزیر فعلی ما و حزب لیبرالش اشتباه گرفت. از نظر مفهومی، ممکن است از نظر ایدئولوژی بنیادین منطبق باشند، اما حزب لیبرال مدرن لزوماً به لیبرالیسم کوچک نزدیک نیست.

لیبرالیسم کوچک تقریباً به دو قرن قبل از ترامپ، هریس و حتی ترودو برمی گردد.

در طول قرن نوزدهم، مفاهیمی مانند آزادی‌های فردی، حیثیت دولت محدود به قانون اساسی، و اتکا به نهادهای جامعه مدنی، از جمله بازار آزاد فکری برای نظم اجتماعی و رفاه اقتصادی، در مفهوم قدرتمندی به نام لیبرالیسم ادغام شدند.

تبلیغات 3

محتوای مقاله

ریشه‌های لیبرالیسم را می‌توان به چندین قرن پیش جستجو کرد. دانشجویان فلسفه سیاسی با تاریخ طولانی نویسندگان برجسته بریتانیایی و قاره ای، از جان لاک گرفته تا ژان ژاک روسو، که در آثار مختلف مفاهیم بنیادی را که امروزه به عنوان ویژگی های لیبرالیسم کلاسیک تلقی می شوند، آشنا خواهند شد.

شاید از قضا، بسیاری از آنچه امروزه لیبرالیسم ذاتاً کلاسیک است، اغلب نومحافظه‌کار تلقی می‌شود. بنابراین، نقش حداقلی برای دولت، حفاظت و ارتقای آزادی های اساسی، تسهیل تجارت، حمایت از شهروندان از طریق پلیس و دفاع. خود ایده “مالکیت خصوصی” به دولت محدود شده در قانون اساسی بستگی دارد که حرمت مالکیت را اعمال کند.

نئومحافظه کاری را نباید با هیچ یک از اظهارات شفاهی رهبر حزب محافظه کار، پیر پویلو، اشتباه گرفت، حتی اگر آنها به طور مبهم هدفشان معنا بخشیدن به سیاست باشد.

تیم والز، همکار کامالا هریس، در گردآوری کمک های مالی در اواخر ژوئیه گفت که بر اساس سابقه بی چون و چرای مترقی وی در مینه سوتا، هرگز نباید از ارزش های مترقی پرهیز کرد. پس از آن وی افزود: “سوسیالیسم برای یک فرد حسن همجواری است.” با این حال، جی.

تبلیغات 4

محتوای مقاله

در کانادا، ما احتمالاً تلاش های والتز را صرفاً لیبرالیسم مترقی در نظر می گیریم. به‌عنوان فرماندار مینه‌سوتا، سابقه والتز در حمایت از وعده‌های غذایی رایگان در مدرسه، قانونی کردن ماری‌جوانا، بررسی‌های گسترده در زمینه اسلحه، و تقویت حقوق سقط جنین بسیار خوب به نظر می‌رسد! – کانادایی و تا آنجا که من می توانم بگویم، کانادا از اینکه کانون وحشتناک سوسیالیسم باشد فاصله زیادی دارد.

آنچه کمپین ترامپ را بسیار “عجیب” می کند، تلاش آن برای تبدیل لیبرالیسمی است که از قبل برای اداره ایالات متحده اساسی است، به مبنایی برای حمله به ایده های لیبرال مترقی. در واقع، فراتر از منافع خودخواهانه او “بیرون ماندن از زندان”، بسیاری از آنچه ترامپ ترویج می کند، ریشه های عمیقی در لیبرالیسم کلاسیک دارد.

پایه های لیبرالیسم بریتانیا در قرن نوزدهم زمینه ساز اشتیاق بریتانیا برای ساختن امپراتوری است. ترویج تجارت، توسعه بنادر، فراهم کردن حضور نظامی برای حمایت از تجارت و مشاغل درگیر در آن، نقش حداقلی دولت مبتنی بر حاکمیت قانون و نهادهای قانون اساسی حاکمیت، لیبرالیسم بنیادی را مشخص می کند.

لیبرالیسم مترقی که از نظر بسیاری از ذهن‌های خالی هم مرز با «سوسیالیسم» یا حتی «کمونیسم» است، بیانیه‌ای بیش از حد ساده است.

لوید براون جان، استاد بازنشسته علوم سیاسی در دانشگاه ویندزور و مدیر کالج الدر کانتربری است. می توان با او در [email protected] تماس گرفت.

محتوای مقاله

دیدگاهتان را بنویسید