بررسی حاشیه: رویای یک مرد خنده دار


محتوای مقاله

رویای یک مرد بامزه

مرحله 21، کلیسای انگلیکن مقدس ترینیتی 10037 84 Ave.

3 ستاره از 5

گاهی اوقات یک رویا یک رویاست و گاهی اوقات چیزی بیشتر است. گاهی اوقات منادی اتفاقات آینده است.

راوی ما بدون نام روی صحنه می رود و از زندگی خود می گوید. خودش هم اعتراف می کند که آدم بامزه ای است. این بدان معنا نیست که او در مهمانی ها سرگرم است یا با بچه ها عالی است، بلکه در تعریف قرن 19 از این اصطلاح خنده دار است: شاید او از نوعی بیماری روانی رنج می برد یا سهم او در زندگی توانایی های عقلانی شناختی او را کاهش داده است.

محتوای مقاله

او ستاره ای را در آسمان شب زمستانی می بیند و پس از بازگشت به خانه تصمیم می گیرد خود را بکشد. او قبلاً یک اسلحه دارد. دو ماه پیش با گلوله خریدم و امشب انجامش میدم. متاسفانه اول خوابش می برد. بله، خنده دار است.

راوی رویای پرواز در فضا، گذراندن تعطیلات در زمینی جایگزین است که در آن همه چیز عالی است و همه مردم نسبت به یکدیگر مهربان و سخاوتمند هستند.

سپس، در نقطه‌ای از حمله پروانه‌ها، راوی ما سیاره را آلوده می‌کند، و همه چیز خشونت‌آمیز می‌شود، زیرا دین بر نیستی غلبه می‌کند و جامعه در اطراف او فرو می‌پاشد.

راوی به ما اطلاع می دهد که اخلاقیات این است که فرد همسایه خود را دوست داشته باشد، که با توجه به اینکه نمایش در یک کلیسای بزرگ اتفاق می افتد تا حدودی اخلاقی است.

«رویای یک مرد بامزه» داستانی به همین نام از غول ادبیات روسیه، فئودور داستایوفسکی است که در سال 1877 منتشر شد. این همان مردی است که جنایت و مکافات و برادران کارامازوف را نوشت.

به نظر می رسد که مطالب قدیمی است، اگرچه Clayton Jeune کار باورنکردنی را در زنده کردن آن انجام می دهد. اگر از طرفداران داستایوفسکی هستید، این نمایشنامه را دوست خواهید داشت. اگر قبلاً از طرفداران نویسنده روسی نیستید، توصیه آن دشوار است.

این مقاله را در شبکه اجتماعی خود به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید