محتوای مقاله
این داستان حاوی جزئیاتی است که ممکن است برای برخی از خوانندگان ناراحت کننده باشد.
دیلن پونتنی، معلم مطالعات اجتماعی توضیح داد که چگونه در 15 مارس 2021، یک دانش آموز جلوی کلاس از گپ به وحشت و هرج و مرج مجروح شد.
در دادگاه درجه اول قتل پانتنی در دادگاه تاج و تخت آلبرتا در برابر قاضی اریک مک لین در روز سه شنبه، او اولین تعطیلات صبحگاهی کلاس درس خود را در ساعت 9:34 صبح در دبیرستان Leduc Christ the King شرح داد.
تبلیغات 2
محتوای مقاله
دیلان قبل از رفتن با من در مورد آب و هوا صحبت کرد. هوای خیلی خوبی داشتیم، او گفت بیرون خیلی خوب است.
او پاسخ داد: شاید آنها آخرین برف را دیده اند.
صحبت با پونتنی چیز جدیدی نبود، اما او قبلاً کاری غیرعادی انجام داده بود.
او در بحث کلاس مشارکت داشت.
نسل کشی درس روز شد. متن «درک ناسیونالیسم» بود.
او گفت: «دیلان دستش را بالا برد، که غیرعادی بود، و پرسید که چرا هیتلر را بدترین فرد میدانند یا اینکه هولوکاست بدترین نسلکشی است».
پاونتی معتقد بود که نسل کشی استالین از این هم بدتر بود.
بچه ها به اتاق برگشتند.
معلم گفت که قربانی جنیفر وینکلر پشت میزش بود. او در اواسط فوریه تازه وارد کلاس شده بود، اما یکی از اعضای شناخته شده جامعه مدرسه بود.
او گفت: «(وینکلر) پشت میزش نشسته بود و به تلفنش نگاه می کرد.
ناگهان معلم از گوشه چشمش متوجه چیزی شد، جایی که میز پونتنی پشت میز خواهر ناتنی اش قرار داشت.
وقتی سرم را بلند کردم، دیلن داشت به او چاقو می زد. من اول نمی دانستم چه اتفاقی می افتد. بعد که فهمیدم چه اتفاقی می افتد شروع کردم به داد زدن: “چیکار می کنی؟” و بس کن.”
محتوای مقاله
تبلیغات 3
محتوای مقاله
او گفت که وینکلر را “در یک حرکت بالای سر” به قسمت بالای شانه و سمت چپ گردن وینکلر زد.
او گفت: «در ابتدا تقریباً فکر می کردم که او را با چیزی می زند.
او گفت که پانتنی و قربانی هم چیزی نگفت.
“حرفی نبود.”
وینکلر به یاد می آورد که برخاست و برگشت و سعی کرد مانع او شود.
“او فقط به او چاقو می زد… خیلی آشفته بود، من تعداد دقیق (بارها) را نمی دانم.”
او گفت: “مغز من نمی توانست محاسبه کند.”
«خیلی آشفته بود. خیلی عمدی بود، بی وقفه بود، همینطور ادامه داشت.» او گفت.
وقتی دستانش را بالا میبرد، او متوقف نمیشد، وقتی من فریاد میزدم متوقف نمیشد، او فقط به راهش ادامه میداد.»
وینکلر به سمت درب ورودی کلاس رفت و به زمین افتاد.
معلم به یاد می آورد که گیج، وحشت زده و “تا حدودی یخ زده”.
من در طول مراسم به چیزی جز او و جنی نگاه نکردم. بعدش وقتی بیرون دوید، یادم میآید به بچههای سمت راستم نگاه میکردم، یادم میآید آنها به من نگاه میکردند و همه شوکه شدند.
معلم گفت: دفعه بعد که او را دیدم، رو به پایین جلوی کلاس دراز کشیده بود.
تبلیغات 4
محتوای مقاله
معلمی از خانه همسایه را دید که به در آمد تا ببیند چه اتفاقی افتاده است.
به او گفتم با 911 تماس بگیرد.
او گفت: «به بچهها برگشتم و به آنها گفتم که بروند، سپس سریع متوجه شدم که ممکن است در راهرو باشد و به آنها گفتم که بمانند.
من متوجه شدم که میدانم او آن را پوشیده است، میدانم چه اتفاقی افتاده است، بنابراین باید با 911 تماس بگیرم.»
صورت حساب امدادگر
امیلی مونتگومری، امدادگر پیشرفته و شریک زندگی اش در حال بازگشت به ایستگاه آتش نشانی Leduc 1 برای تامین مجدد بودند که تماس 911 براوو را دیدند. معاون عملیات آتش نشانی به محل حادثه رفت اما هیچ آموزش پزشکی نداشت و به همین دلیل با آماده باش تیم دیگر داوطلب شدند.
“مسیح پادشاه، صحنه محافظت شده است.”
آنها می خواستند بفهمند که این به چه معناست.
معاون من از در بیرون آمد و گفت: عجله کن. او خونریزی دارد.”
ما اطلاعات متفاوتی از اطرافیان دریافت میکنیم، اما وقتی او بیرون میآید و با وحشتی که میگوید آن را میگوید، فکر میکنم درست است. به همین دلیل ما به شدت واکنش نشان دادیم و عجله کردیم.»
«معمولاً وقتی به تماسی پاسخ میدهیم، همه ما کاملاً یکدست هستیم، زیرا اینجا نیستیم که ترسیده باشیم. ما آنجا نیستیم که به تنش سناریو واکنش نشان دهیم. ما اینجا هستیم تا به کاهش استرس کمک کنیم. بنابراین این واقعیت که فردی در این زمینه واکنش اضطراری استرس دارد به من می گوید که باید روی چیزی تمرکز کنم. یک اتفاق حاد در حال وقوع است،” او یادآور شد.
تبلیغات 5
محتوای مقاله
یک افسر RCMP با اسلحه نگهبانی میداد.
وینکلر بیهوش دراز کشیده بود و خونریزی داشت.
مونتگومری به یاد می آورد: «مقدار زیادی خون وجود داشت. سپس با آمبولانس هوایی STARS تماس گرفت.
“بر اساس مقدار خونی که در آن زمان در اطراف بدن او وجود داشت، او مقدار زیادی از دست داده بود، من بسیار نگران بودم که چگونه او را با هر مایعی احیا کنم زیرا چقدر از دست داده بود، و STARS یکی از معدود موارد است. خدمات در منطقه ای که خون را حمل می کند. هیچ سرویس زمینی دیگری که فرآورده های خونی را حمل می کند وجود ندارد. و بر اساس میزان خونی که او از دست داده بود، میدانستم که برای رسیدن به میز عمل به خون نیاز دارد.»
مونتگومری تخمین زد که وینکلر نیمی از حجم خون خود را از دست داده است.
بیدار کردن زن جوان ممکن نبود. او گفت که او بسیار کم عمق و بسیار آهسته نفس می کشید و آنها فقط می توانستند نبض خواب را تشخیص دهند.
لحظه به لحظه بدنش در حال خاموش شدن بود.
توسط ویراستاران توصیه شده است
-
محاکمه مرد متهم به قتل دختر نوجوان در دبیرستان Leduc در سال 2021 آغاز می شود
-
“برای همیشه در قلب ما”: خانواده، جامعه در سوگ نوجوان Leduc کشته شده اند
وب سایت ما را نشانه گذاری کنید و از روزنامه نگاری ما حمایت کنید: اخبار مورد نیاز خود را از دست ندهید – اضافه کنید EdmontonJournal.com و EdmontonSun.com در نشانک های شما و در خبرنامه های ما مشترک شوید.
شما همچنین می توانید با تبدیل شدن به یک مشترک دیجیتال از روزنامه نگاری ما حمایت کنید. مشترکین به ادمونتون ژورنال، ادمونتون سان، نشنال پست و 13 سایت خبری دیگر کانادا دسترسی نامحدودی دارند. مجله ادمونتون | ادمونتون سان
محتوای مقاله