محتوای مقاله
در سال 1984، ادمونتون اویلرز، جزیره نیویورک را شکست داد و اولین جام استنلی خود را به دست آورد. این پس از چندین سال قهرمانی در جام خاکستری رخ داد. اویلرز یک تیم جوان و نسبتا جدید به رهبری وین گرتزکی، نابغه باله بود که هاکی و شهر ادمونتون را تغییر داد.
پسندیدن.
حتی پس از آن که آن شکوه ورزشی اثر روانی بر شهر ما گذاشت، روزنامهنگار و رماننویس مردخای ریچلر در سال 1985 در نیویورک تایمز نوشت: «ادمونتون، ادمونتون. پایتخت آلبرتا شهری است که شما اهل آن هستید، مکانی برای بازدید نیست، مگر اینکه بستگانی در آنجا داشته باشید یا به یک چاه نفت در آن نزدیکی علاقه مند باشید.
تبلیغات 2
محتوای مقاله
این یکی از پیشنهادات خوب ریچلر بود – ببینید “اتاق دیگ بخار” – و این در زمان ناامیدی اقتصادی اتفاق افتاد. آنچه او با جزئیات ویرانگر نوشت این بود که به جز گرتزکی و اویلرز، ادمونتون وجود نداشت.
از قضا، یک گزارشگر ورزشی ادمونتون، و بعدها بسیاری از نویسندگان ورزشی، عبارتی را که ساکنان بوستون، دیترویت، پیتسبورگ و شهرهای کوچکتر در سال های خوب ورزشی خود استفاده می کردند، وام گرفتند: «شهر قهرمانان». هنگامی که یک گردباد مرگبار در تابستان سال 1987 به شهر رسید، شهردار لارنس دکور از این عبارت برای خلاصه کردن روح شهر استفاده کرد و ما آن را در ورودی نصب کردیم.
نشانه ها
فقط در آن زمان تیم های ما شروع به شکست کرده بودند.
شهروندان نیویورک، لندن، پاریس و هنگ کنگ چندان نگران شهرت خود نیستند. همه می توانند حس این مکان ها را القا کنند. اما هیچ کس در اینجا یک کمدی رمانتیک نمی گذارد. این چیزی است که ادمونتون با صدها شهر متوسط در سراسر آمریکای شمالی و جهان، کلیولند و بیرمنگام، استراسبورگ و آدلاید به اشتراک گذاشته است.
برای جبران، این شهرها معمولا آژانسهای تبلیغاتی را استخدام میکنند تا آنها را با لوگوها و وبسایتها، شعارها و برچسبهای جدید که معمولاً کلیشهها یا عبارات جذاب وامگرفتهشده از جاهای دیگر هستند، تغییر نام دهند: Blue Sky City. آستین را عجیب نگه می دارید؟ پورتلند را عجیب نگه دارید!
محتوای مقاله
تبلیغات 3
محتوای مقاله
قبل از سال 2012، مدت زیادی بود که اتفاق ارزشمندی برای نفت ادمونتون نیفتاده بود. شهر قهرمانان به زمین بازی برای جوک ها تبدیل شد. ادمونتون فراموش شده ترین، تحت الشعاع، تمسخر و استثمار شده ترین شهر این کشور است که کمتر کسی خارج از مرزهای آن به آن فکر می کند.
و از ما شروع می شود. مردم ادمونتون نمی دانند در مورد آنچه که ادمونتون را خاص می کند چه بگویند.
استفان ماندل، شهردار آن زمان، همراه با دانشگاه و مشاغل محلی، می خواستند ادمونتون را برای گردشگران، سرمایه گذاران، دانشجویان و مهمتر از همه افراد با استعداد بازاریابی مجدد کنند. به جای استخدام یک آژانس از نیویورک یا لندن، که تاکتیک معمول است، آنها جسورانه اجازه می دهند چند مشاور از شرکتی به نام Story Engine با 120 ادمونتونی از همه رشته ها بنشینند و از آنها بپرسند: چرا، چرا، وقتی می توانید زندگی کنید. در هر جایی، آیا شما اینجا زندگی می کنید؟
من یکی از این مشاوران بودم. ادمونتونی ها در مورد نفتی ها صحبت کردند، اما نه به عنوان قهرمان. لاف نمی زدند. چیزی که آنها دوست داشتند این بود که تیم دهه 80 سیندرلا بود و چگونه روح یک شهر دست کم گرفته شده و دست کم گرفته شده را تسخیر کرد.
تبلیغات 4
محتوای مقاله
بسیاری از کسب و کارهای موفق ادمونتون، از Bioware گرفته تا Stantec، به طور مشابه شروع به کار کردند، به عنوان دفاتر کوچکی که با مشکلات زیادی روبرو بودند. جو شوکتار که بزرگترین مجموعه تئاتر در غرب تورنتو را راه اندازی کرد، همین کار را کرد. غول ادمونتون فرینج، اولین در قاره، با ادینبورگ تفاوت دارد که هر کسی می تواند تقریباً برای هیچ چیزی نمایش دهد.
مهاجران به ادمونتون می آیند و بلافاصله یکی از ما می شوند. مردم ملل اول از شهر به عنوان یک مکان ملاقات معنوی، مرکز تجارت برای هزاران سال، که اتفاقاً در این پیچ رودخانه بود صحبت می کردند.
داستان، مانند داستان همه شهرها، اگر وقت بگذارید و گوش کنید، ثابت بود. این در مورد یک مکان منزوی بود که در آن نوع خاصی از کارآفرینی خلاق، پیچیده در یک تعاونی، متولد می شود. ما میخواستیم داستان را از طریق عمل، قبل از هر چیز برای ساکنان محلی تعریف کنیم، بنابراین همراه با شرکت توسعه اقتصادی ادمونتون (EEDC) و گروهی از داوطلبان متعهد، ساختن چیزی در ادمونتون را راهاندازی کردیم که الهامبخش هزاران پروژه در این کارگاه شهری بود.
تبلیغات 5
محتوای مقاله
شما پل سطح بالا را پوشانده اید و خواستار تغییرات آیین نامه ای برای اجازه دادن به کامیون های حمل مواد غذایی هستید. شما به مرکز شهر نقل مکان کردید. شما جشنوارههای جدیدی راهاندازی کردید، هنر خلق کردید، کسبوکارهای جدیدی راهاندازی کردید، مسیرهای دوچرخهسواری محافظت شده توسط چریکها را امتحان کردید، و در نهایت این کارگاه شهری را – بهویژه برای جوانان – برای تغییر باز کردید.
شهر ادمونتون در نهایت نمی دانست با ادمونتون چه کند. آنها تابلوی عاطفی شهر قهرمانان را پایین آوردند، اما چیزی را جایگزین آن نکردند. EEDC منحل شد. NextGen، یک گروه داوطلب از جوانان، عبارت Make Something Edmonton و وب سایت را انتخاب کردند، اما خود شهر و نهادهای آن به الگوهای قدیمی اصطلاحات و مزخرفات بوروکراتیک بازگشته اند.
زمان عجیب و دردناکی در برنامه ریزی استراتژیک است، زمانی که رهبران در مورد استفاده از کلمه “نوآوری”، “پایداری” یا “پایداری” بحث می کنند. جوانانی که احساس میکردند برای ساختن شهر دعوت شدهاند، به گونی غمانگیز و در حال مرگ بازگشتند که همه کاناداییهای حاضر در صحنه جهانی معمولاً آن را احساس میکنند – گویی هیچکس تماشا نمیکند.
اگر کانادا غمگین است، دلقک ها را به ادمونتون بازگردانید.
تبلیغات 6
محتوای مقاله
جام استنلی 2024 به نظر می رسد که ما با هم یک اژدها را کشتیم. اما چیزی که در ماه می و ژوئن دوست داشتم، از دور تماشا می کردم و احساس می کردم، ادمونتون و مردم ادمونتون در تخیل، سرمایه گذاری، همکاری، دور هم جمع شدن تا چیزی را با هم بسازند – حتی اگر این فقط یک احساس باشد. و ظاهراً یک دسته یاگو سوار بر گاو در اطراف خطوط دوچرخه سواری مرکز شهر ما.
ادمونتون متفاوت است.
چگونه می توانید آن حس تفاوت را حفظ کنید، آن را اساس هر استراتژی قرار دهید، آن را به حقیقتی تبدیل کنید که همه در شهر آن را درک کنند؟ آن را به عنوان دعوتی برای کسانی که خارج از ادمونتون هستند و هنوز نمی دانند به ادمونتون تعلق دارند؟
معنای شهر را در ماه مه و ژوئن پیدا کنید. از این استفاده کنید و آن را دائمی کنید. داستان های موفقیت را در اطراف خود به اشتراک بگذارید و نشان دهید که چگونه می توان همه چیز را در ادمونتون انجام داد. هر روز مردم را به آن دعوت کنید.
می توانید تابلوهای شهر قهرمانان را بازسازی کنید. شما می توانید از آن پارکینگ زشت و همه چیزهایی که دولت باید اصلاح کند، مالیات های شما، انواع توطئه ها شکایت کنید. ممکن است قسم بخورید که هرگز از مرکز شهر دیدن نکنید زیرا بسیار خطرناک است، حتی اگر شب به شب ثابت شده باشد که اشتباه می کنید.
تبلیغات 7
محتوای مقاله
یا می توانید کاری را که همیشه انجام می دادید، به روشی بهتر انجام دهید. برو یه کاری کن
تاد بابیاک رمان نویس و ستون نویس سابق مجله ادمونتون است. رمان بعدی او که در شهری به سبک ادمونتون می گذرد، بازتاب های ویلون هانس است که توسط مک کللند و استوارت منتشر خواهد شد. او در حال حاضر مدیرعامل برند تاسمانیا است.
محتوای مقاله