نیک لیز، ستون نویس قدیمی مجله ادمونتون، در سن 81 سالگی درگذشت


کم تیت: به عنوان یک مرد، او به من مهربانی آموخت، مردم را در اولویت قرار دهم، از هر لحظه لذت ببرم و همیشه بخندم. من همیشه سپاسگزارم که با نیک لیز وقت گذراندم. خوب استراحت کن پسر عزیزم

محتوای مقاله

وظیفه ظریف استاندارد روزنامه نگاری ایجاد ادای احترام به یک فرد برجسته است، کسی که دیگران را بر خود مقدم می دارد، یک جنتلمن و یک نجیب زاده، یک الگو و یک دوست عالی – دعوت از مردم برای اظهار نظر.

اما وقتی صحبت از نیک فاکس به میان می‌آید، این تقریباً غیرممکن است: او هزاران نفر را می‌شناخت که هزاران داستان دیگر درباره او دارند.

بنابراین من از اختیارات سرمقاله خود استفاده خواهم کرد.

تبلیغات 2

محتوای مقاله

من قرار نیست با کسی تماس بگیرم. و این اصلاً شخصیت نیک را نشان نمی دهد. چون نیک برای همه وقت داشت.

نیک روز دوشنبه در سن 81 سالگی پس از نبردی آبرومندانه با سرطان و زوال عقل درگذشت.

من اولین بار نیک را در بهار 1985 ملاقات کردم، زمانی که به عنوان گزارشگر اصلی برای مجله ادمونتون کار می کردم. اولین تصویر من از نیک پشت ترمینال ویدیویی هریس نشسته بود و برای دستگاه بیچاره متاسف شدم.

به‌عنوان یک روزنامه‌نگار کهنه‌کار که نوشته‌هایش را روی ماشین‌های تایپ دستی قدیمی تزیین می‌کرد – مثل اینکه کسی با پتک به آن‌ها ضربه می‌زند، کلیدها را می‌کوبید – انتظار داشتم نیک صفحه‌کلیدی را که روی آن کار می‌کرد بشکند.

در اوایل، من به سرعت متوجه شدم که نیک یک “درام” اسکاچ و شراب را دوست دارد. من و نیک به یک شام یونایتد وی رفتیم و وقتی پیشخدمت از او پرسید که شراب سفید است یا قرمز، او با کنایه گفت: “هر دو”.

“مطمئنی؟” – از گارسون پرسید. “آره. خیلی تشنه هستم.”

نیک لیز، ستون نویس ادمونتون ژورنال
نیک لیز، ستون نویس ادمونتون ژورنال. عکس از Staff Photo /پست رسانه

نیک ماجراهای دیگری در هتل داشت. مانند تولد 60 سالگی او در Westin. این یک جمع آوری کمک مالی برای ارتش رستگاری با حضور دوغبویز بود. نیک، بروس بووی، مجری بازنشسته 630 CHED و شخصیت های تلویزیونی مارک شولز و استیو آنتل، همگی به اندازه نیک شیطون هستند.

محتوای مقاله

تبلیغات 3

محتوای مقاله

برایان ونبلز، کاپیتان ارتش رستگاری، لطف خود را قبل از غذا به پایان رساند: “و خدای من، کاری کن که نیک و دوستانش امشب رفتار کنند تا صبح دوشنبه اخراج نشوم.”

و سپس شام رسانه ای، البته جمع آوری کمک های مالی، در هتل هیلتون آن زمان بود. به نمایندگان رسانه ها گاو مقوایی داده شد و از ما خواسته شد که گاو را تزئین کنیم. ناگهان صدای جهنمی از آشپزخانه شنیدیم.

نیک در چرخان را به روی کوین هیلگرز، مرد صبحگاهی، باز کرد، کسی که – من این را نمی سازم – با یک اره برقی وارد سالن ضیافت هتل شد.

و راه اندازی شد.

کوین از صدای وزوز فریاد زد: “من می روم یک گاو را ذبح می کنم.”

او انجام داد. چند دقیقه بعد دود ناشی از اره جغجغه ای اتاق را پر کرد و باعث شد مدیر کل هتل بدود تا همه درها را برای تهویه باز کند.

یک جشن کراوات سیاه و شورت در سالن رقص معتبر Empire در هتل مک دونالد، جمع آوری کمک مالی برای بنیاد امید چطور؟

نیک دوستانش، از جمله من، را با یک پیراهن سفید، کت، ژاکت مشکی، جوراب پاپیون سفید و کفش ورزشی متقاعد کرد.

در یک مجله محلی، آلن مایر، سردبیر بازنشسته ادمونتون ژورنال، نیک را «ماشین ایده» نامید. اما همیشه مبنای کمک به دیگران را داشته باشد.

تبلیغات 4

محتوای مقاله

نیک لیز، ستون نویس ادمونتون ژورنال
شام مزایای تولد نیک لیز در هتل Westin در ادمونتون، آلبرتا، جمعه، 14 اکتبر 2022. عکس از والتر تیخنوویچ /عکس وایرشارپ

او که در گلاسکو، اسکاتلند به دنیا آمد و در انگلستان بزرگ شد، گفت که یک پسر 14 ساله است و به دنبال رکوردهای خود – بادی هالی، کانی فرانسیس و دیگران است.

او نتوانست آنها را پیدا کند. وقتی از مادرش پرسید کجا هستند، گفت که آنها را به بازار کلیسای خود داده است. عمل شریف کمک به دیگران با او باقی ماند.

اما زندگی در لحظه نیز یک ماجراجویی است. خوب و بد.

نیک در حال رانندگی در ادمونتون بود که در یک تصادف رانندگی دچار شکستگی دنده شد. او تصمیم گرفت در پایتخت آلبرتا خانه ای بسازد و در نهایت در The Journal کار پیدا کرد.

در سال 1968، نیک با اسم حیوان دست اموز پلی بوی مصاحبه کرد، اما معلوم شد که او این سوال را داشت که از نیک بپرسد آیا او را به راکی ​​می برد یا نه.

قرار شبانه. نیک او را به بنف دنبال کرد و سپس با او به مالیبو رفت تا نامزد کند. جای تعجب نیست که درست نشد.

نیک پس از بازگشت به ادمونتون اخراج شد اما به کار در مجله بازگشت.

شیطنت‌های او در مجله، که بیش از حد زیاد است، افسانه‌ای هستند.

مورد علاقه من؟

روبروی من روزنامه نگاری نشسته بود که کلاهی شیک با لبه پهن بر سر داشت. نیک سه میز سمت راست من نشست و شروع به ساختن هواپیماهای کاغذی کرد. خبرنگار زن، غرق در کار خود، به ضرب الاجل رسیده بود. نیک سه هواپیمای کاغذی را داخل کلاهش انداخت.

تبلیغات 5

محتوای مقاله

او گفت: “نیک، استعفا بده.”

نیک با صدای بلند گفت: «کم این کار را کرد.

میتونستم ادامه بدم

در عوض، من به شما می گویم که نیک یک مربی برای من بود. در روزنامه ها، اگر مقاله ای در مورد یک موسسه خیریه می نویسید، با افرادی که در مورد آنها می نویسید تماس بگیرید و نسخه خود را تلفنی بخوانید تا مطمئن شوید که آن را به درستی دریافت کرده اید، زیرا بسیار مهم است.

به عنوان یک مرد، او به من فضل آموخت، مردم را در اولویت قرار دهم، از هر لحظه لذت ببرم و همیشه بخندم.

من همیشه سپاسگزارم که با نیک لیز وقت گذراندم.

خوب استراحت کن پسر عزیزم

توسط ویراستاران توصیه شده است


سایت ما را نشانه گذاری کنید و از روزنامه نگاری ما حمایت کنید: اخبار مورد نظر را از دست ندهید – آن را اضافه کنید EdmontonJournal.com و EdmontonSun.com در نشانک های شما و برای خبرنامه های ما در اینجا ثبت نام کنید.

شما همچنین می توانید با تبدیل شدن به یک مشترک دیجیتال از روزنامه نگاری ما حمایت کنید. مشترکین دسترسی نامحدودی به ادمونتون ژورنال، ادمونتون سان، نشنال پست و 13 سایت خبری کانادایی دیگر دارند. با عضویت امروز از ما حمایت کنید: مجله ادمونتون | ادمونتون سان.

محتوای مقاله

دیدگاهتان را بنویسید