سخنرانان از ادمونتون: Sanuti Subasinghe از مدرسه ویکتوریا


محتوای مقاله

سانوتی دانش آموزی است که به هر طریقی که می تواند به بهبود مدرسه اختصاص دارد. او تنها مدیر ناهار دانش‌آموزان ابتدایی است، داوطلب بازسازی کتابخانه مدرسه پس از همه‌گیری شد، اولین فردی بود که در برنامه آموزشی همسالان شرکت کرد، در دو تولید اخیر موسیقی و کنسرت مدرسه و گروه کر جاز شرکت کرد! او به دلیل نمرات بالا و اشتیاق به خوانندگی به طور مداوم جوایز افتخار و قدردانی را در هنر دریافت کرده است. او که در ادمونتون به دنیا آمده و بزرگ شده است، قصد دارد مدرک لیسانس خود را در رشته شیمی و بیوشیمی در دانشگاه آلبرتا ادامه دهد. سانوتی با دو خواهر، سه گربه و مادرش که در سال 2006 به همراه پدرش به کانادا مهاجرت کردند، زندگی می کند.

محتوای مقاله

آدرس اولیه:

آهنگی هست که به نظرم خیلی انتزاعی است اما مستقیماً حس ترک خانه را منتقل می کند. آیا کسی هنرمند آدریان لنکر را می شناسد؟ یکی از معروف ترین آهنگ های او “نه خیلی، فقط برای همیشه” است. این آهنگ به معنای اتصال می پردازد، اینکه چگونه وقتی به مکان های جدید می روید، حتی ذره ای از عشق با شما می ماند. در دنیایی که همه چیز موقتی است، عشق ابدی است. O

زندگی ما با یکدیگر آمیخته شد و عشقی منحصر به فرد ایجاد کرد که در خاطرات مشترک زمان ما در ویکتوریا رشد می کند. به اطراف خود نگاه کنید؛ به افرادی که می‌شناسید نگاه کنید، به افرادی که نمی‌شناسید نگاه کنید، به افرادی که شما را در بهترین و بدترین حالت خود دیدند، به یاد کسانی باشید که نمی‌توانند اینجا باشند. همه آن چهره ها، همه آن آدم ها، تو را همان کسی کردند که هستی. وقتی با ویکتوریا به خانه تماس می‌گیرم، در مورد افرادی صحبت می‌کنم که به خانه بازگشته‌اند. همانطور که متن ترانه می گوید: «نه خیلی، فقط برای همیشه، در هم تنیده، مثل سنگی که هوا حمل می کند به هم دوخته شده است. نه زیاد، فقط برای همیشه.”

ما برای همیشه به یکدیگر متصل هستیم، با یک رشته نامرئی که در برابر فرسایش زمان مقاومت می کند. حتی چنین تغییرات شدیدی مانند فارغ التحصیلی بر خاطرات باقی مانده در گذشته تأثیر نمی گذارد. هر جا می رویم خاطره ها را با خود می بریم. امسال، به خصوص در چند هفته گذشته، به طور نامطمئنی بین احساس ترس از آینده و اشتیاق به گذشته تعادل برقرار کرده ام. تنها کاری که انجام نداده ام اعتراف به این واقعیت است که بخشی از کلاس فارغ التحصیلی مدرسه ویکتوریا در سال 2024 هستم. من بسیار خوش شانس هستم که بخشی از چنین گروهی از مردم برجسته و فوق العاده زیبا هستم. من اینجا نیستم تا در مورد فداکاری به شما یاد دهم یا به شما بگویم که سخت کوشی کلید موفقیت است. من قبلاً می دانم که شما این را می دانید. می خواستم از وقتم استفاده کنم و به شما یادآوری کنم که مهم نیست کجا بروید، این تجربیات با شما خواهد ماند.

محتوای مقاله

و حقیقت این سوال است: “چگونه ویکتوریا از دست خواهد رفت؟” ممکن است هرگز پاسخ ندهد زیرا با رشد شما احساس تغییر خواهد کرد. و ما هرگز از رشد دست نمی کشیم. تنها چیزی که می دانم این است که ما به این زمان در زندگی خود نگاه خواهیم کرد و آن را از دست خواهیم داد. نه زیاد، فقط برای همیشه. متشکرم.

چه چیزی را در مورد ادمونتون دوست دارید؟

من آسمان را دوست دارم، به خصوص غروب و طلوع خورشید، هیچ چیز بهتر از این نیست که به بالا نگاه کنم و زیباترین ترکیب رنگ ها را در افق ببینم.

قهرمان تو کیه؟

قهرمان من خواهر کوچکترم نتارا است. او نور و الهام بخش من است. من همیشه به لطف او انگیزه داشتم تا هر چه بیشتر یاد بگیرم. احساسی که من از عشق بی قید و شرط او دریافت می کنم، بسیار فراتر از هر تحسین سطحی ای است که ممکن است از نمونه های قهرمان معمولی به دست بیاورم.

نقل قول یا عبارت مورد علاقه شما چیست؟

مکیدن چیزی اولین قدم برای خوب بودن در چیزی است – جیک سگ از Adventure Time.

کدام کلمه بهترین کلاس فارغ التحصیلی شما را توصیف می کند؟

چشمگیر

ما اغلب می شنویم که به عنوان یک جامعه نسبت به گذشته بیشتر از هم جدا شده ایم. رهبران جوان چگونه می توانند برای پر کردن شکاف بین گروه ها کار کنند؟

در سخنرانی خود در مورد اهمیت ارتباط و نقشی که در زندگی ما بازی می کند صحبت کردم. فکر می‌کنم باید این ایده را بپذیریم و به خود یادآوری کنیم که همیشه بخشی از چیز بزرگ‌تری هستیم. ما باید یاد بگیریم که تنوع را جشن بگیریم، اما همچنان احساس وحدت بین گروه ها داشته باشیم. خدمات اجتماعی یک راه عالی برای شروع است!

این مقاله را در شبکه اجتماعی خود به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید