پدر و دختر بلیت های رایگان پلی آف Oilers را از غریبه ها هدیه دادند


آنها چیزی خلق کردند که من و دخترم هرگز فراموش نخواهیم کرد.»

محتوای مقاله

شان مولین، طرفدار سرسخت ادمونتون اویلرز و دختر نه ساله اش آدری، آخر هفته ای را در روز پدر داشتند که هرگز فراموش نخواهند کرد.

یک زوج پدر و دختر از سویفت کرنت، ساسک. همیشه برای یک ماجراجویی سرگرم کننده آماده بودند، بنابراین آنها تصمیم گرفتند تقریباً هفت ساعت رانندگی تا ادمونتون داشته باشند تا در یک مهمانی Oilers از فضای پلی آف لذت ببرند.

متأسفانه سفر آنها به عنوان یک کابوس آغاز شد. در ابتدا ماشین آنها با یک آهو برخورد کرد و در نیمه راه ادمونتون به یک گودال ختم شد اما در نهایت تصمیم گرفتند به سفر خود ادامه دهند. وقتی به هتل رسیدند، مجبور شدند اتاقی را عوض کنند، زیرا در آن ساس وجود داشت.

تبلیغات 2

محتوای مقاله

هنگامی که آنها در نهایت به منطقه یخی رسیدند، به دلیل یک کنسرت شلوغ شانیا تواین، صف های ورود بسیار طولانی بود. به دلیل سردی هوا برنامه ریزی کردند که منتظر بمانند و در این بین بروند برای آدری ژاکت بخرند تا گرم شود.

در راه بازگشت بود که مسیر ناگهانی و مثبت شد. دو غریبه کاملاً غریبه به نام جو و جوآن وایتهد به آنها نزدیک شدند و صریحاً از آنها پرسیدند: “بلیت دارید؟”

«در کمال ناباوری بودم. راستش من شوکه شده ام.»

“فکر می کنم چی؟ یک غریبه در وسط خیابان ما را به فینال جام استنلی دعوت کرد؟ سنگین ترین بلیت کشور؟

“تقریباً به نظر واقعی نمی رسید”

مولین قبلاً به عنوان پخش کننده Swift Current Broncos لیگ هاکی غربی در ساختمان بوده است، اما او هرگز برای بازی پلی آف به راجرز پلیس نرفته است.

هنگامی که وارد میدان شدند، غافلگیری ها ادامه یافت زیرا آنها متوجه شدند که صندلی های خود در ردیف جلویی در امتداد شیشه قرار دارند، تا جایی که ممکن است به تمام صحنه ها نزدیک شوند. با وجود این همه خطر این روزها، منطقی بود که مولین شک داشته باشد – اما واقعی بود.

محتوای مقاله

تبلیغات 3

محتوای مقاله

جو و جوآن فقط می خواستند یک کار خوب انجام دهند.

آنها واقعاً از ما می خواستند که تجربه خوبی داشته باشیم. مالین گفت: این مهربانی خالص بود.

سخاوت و مهربانی آنها و درسهایی که به دخترم آموختند چیزهایی است که بیشتر از حضور در بازی چهارم فینال جام استنلی به یاد خواهم آورد. آنها در نهایت تجربه ای را خلق کردند که من و دخترم هرگز فراموش نخواهیم کرد.

حرکات خوب به همین جا ختم نشد. در حین گرم کردن، پسر جوانی به سمت آدری رفت و یک پوک بازی به او داد و لبخندی غول‌پیکر بر لبان او نشاند.

این تقریبا غیر واقعی بود تا اینکه بازیکنان برای گرم کردن بیرون آمدند. مولین گفت: «دخترم به من گفت، فکر می‌کردم می‌خواهم گریه کنم، زیرا من یک پسر احساساتی بودم، اما هنوز در شوک بودم.

مولین گفت که کل وضعیت بسیار دلخراش بود – همه چیز باید با هم جمع می شد تا آن لحظه سرنوشت ساز محقق شود و آخر هفته روز پدر فراموش نشدنی باشد.

شما به عنوان والدین به همه این چیزها فکر می کنید، مثلاً آب و هوا چگونه خواهد بود؟ آیا او ساعت را دوست خواهد داشت؟ ما در اولین اتاق هتلمان ساس داشتیم و در راه با یک آهو برخورد کردیم، به مرکز شهر رسیدیم و صف‌ها بسیار زیاد بود، تو فکر می‌کنی، خدای من… این سفر یک فاجعه است.» آدری با همسر سابقش

تبلیغات 4

محتوای مقاله

«اما بسیاری از آنها تصادفات خنده‌داری بودند. اگر هوا سرد و انبارها بزرگ نبود، الفهمه این چیزها باید ردیف می شد، بنابراین ما باید در آن نقطه از محل عبور می کردیم.

شان مولین و دخترش آدری
شان مولین و دختر نه ساله اش، آدری، دو بلیت بازی چهارم فینال جام استنلی را از دو غریبه دریافت کردند. ویرایش

پیش پرداخت

طولی نکشید که این درس مهربانی و سخاوت بر آدری کشیده شد. هنگامی که راجرز پلیس را پس از پیروزی بزرگ خود ترک می کردند، با خانواده ای برخورد کردند که روزهای سختی را پشت سر گذاشته بودند.

آدری به یک ایده رسید.

مولین گفت: “آدری گفت: “پدر، برخی از مردم امشب با ما خوب بودند، ما باید با آنها مهربان باشیم و آن را جبران کنیم.” بنابراین ما به آنها کمک کردیم و مقداری پول به آنها دادیم.

این می تواند به یک اثر دومینو تبدیل شود. من نه تنها به خاطر این ژست و تجربه، بلکه برای تأثیری که روی دخترم گذاشته است، سپاسگزارم.»

توسط ویراستاران توصیه شده است


سایت ما را نشانه گذاری کنید و از روزنامه نگاری ما حمایت کنید: اخبار مورد نظر را از دست ندهید – آن را اضافه کنید EdmontonJournal.com و EdmontonSun.com در نشانک های شما و در خبرنامه های ما مشترک شوید.

شما همچنین می توانید با تبدیل شدن به یک مشترک دیجیتال از روزنامه نگاری ما حمایت کنید. مشترکین به ادمونتون ژورنال، ادمونتون سان، نشنال پست و 13 سایت خبری دیگر کانادا دسترسی نامحدودی دارند. مجله ادمونتون | ادمونتون سان

محتوای مقاله

دیدگاهتان را بنویسید