مانند پدر، مانند پسر: بیل اسکات نفت‌کش در جهت مخالف حرکت کرد


محتوای مقاله

این یک چیز است که راه پدرتان را در دنیای گسترده‌تر ورزش دنبال کنید.

اما بیل اسکات در نهایت دقیقاً در جهت مخالف پدرش حرکت کرد.

و مسیری که او انتخاب کرد او را به بزرگترین مرحله هاکی رساند، به عنوان دستیار مدیر کل ادمونتون اویلرز، تیمی که در آن سال به فینال جام استنلی رسید.

سفر او در انتاریو آغاز شد، پسر نماینده قدیمی گیل اسکات از مدیریت ورزشی گیل اسکات، یکی از قدیمی ترین آژانس های ورزشی حرفه ای قاره، که بیش از 40 سال نماینده بازیکنان و مربیان در لیگ فوتبال کانادا، NFL و NHL بود. سالها حالا

تبلیغات 2

محتوای مقاله

این یک زندگی غوطه ور در صحنه ورزش آمریکای شمالی، و در پشت صحنه، از سنین جوانی ایجاد کرد. بنابراین بیل نمی‌دانست که بزرگ شدن یک طرفدار معمولی ورزش چگونه است.

بدیهی است که از آن منظر کودکی بسیار منحصر به فرد بود. وقتی پدرت در این کار بود، خیلی خوب بود، اما این تنها چیزی بود که من می دانستم. بیل، که مسئولیت‌هایش شامل مذاکرات قرارداد، برنامه‌ریزی، مدیریت سقف حقوق و مدیریت روزانه است، گفت: «پس او پدر من بود. او کار جالبی داشت و به تجربیات جالبی منجر شد.

او همیشه در بردن من به جاهایی عالی بود.

سوپر بولز.

فنجان های خاکستری

بازی های هاکی بی شمار، جلسات و چکرز.

اما نه تنها رویدادها، بلکه مردم بیل را جذب کردند. لیست مشتریان گیل شامل: دان، خودش، دان متیوز. مایکل “پین بال” کلمونز; اریک تیلمن؛ جان مکلر؛ دیتر براک; تری گریر؛ استیو کریستی؛ مایک واندرجات؛ برت کرن؛ جان رایان؛ بری تروتز; پاتریک روی؛ درک لالوند؛ جیم هیلر؛ گرگ کرونین و اسپنسر کاربری به چند مورد اشاره می کنند.

در اوایل، در فرودگاه تورنتو یک برخورد خودجوش با وین گرتزکی، لوک روبیتل و عامل آنها مایک بارنت رخ داد.

محتوای مقاله

تبلیغات 3

محتوای مقاله

بیل به یاد می‌آورد: «این یک تجربه واقعاً جالب به عنوان یک پسر کوچک بود، چون می‌دید که نماینده آنها را می‌شناخت و آنها فقط کنار دروازه نشسته بودند. “شما می توانید با این بچه ها ملاقات کنید و این یک لحظه آها بود.”

اولین سرمایه گذاری بیل در “کسب و کار” کار کردن به عنوان یک پسر آب برای آرگونوت های تورنتو در سن 15 سالگی بود.

سپس، هنگام حضور در دانشگاه گیل، دانشگاه ایالتی میشیگان، بیل برای تیم هاکی روی ویدئو و تجهیزات کار کرد.

گیل گفت: “وقتی فارغ التحصیل شد، رزومه خود را برای هر مدیر کل در NHL فرستاد و دیوید پویل او را به عنوان کارآموز در نشویل، جایی که شروع کرد، استخدام کرد.” سپس به مدت سه سال به عنوان مدیر عملیات هاکی به ECHL رفت، و سپس به مدت سه سال به لیگ هاکی آمریکا رفت و همین کار را با دیو اندروز انجام داد، برنامه ریزی، داوری، نظم و انضباط و هر چیز دیگری از این قبیل.

سپس در چهارم ژوئیه با دختری از ماساچوست ازدواج کرد و از ماه عسل خود برگشت و استیو تامبلینی با او تماس گرفت و گفت: “ما مزرعه خود را از اسپرینگفیلد به اوکلاهاما سیتی منتقل می کنیم.” ما به دنبال مدیر کل هستیم.» بنابراین او به تازگی ازدواج کرد و با همسر جدیدش به اوکلاهاما سیتی رفت. بنابراین او به مدت چهار سال با تاد نلسون به عنوان مربی آنجا بود و مک تی (در آن زمان جنرال موتورز اویلرز، کریگ مک‌تاویش) او را به ادمونتون آورد.

تبلیغات 4

محتوای مقاله

بدون شک مسیری طوفانی به بالاترین سطح حرفه ای هاست. اما سوال میلیون دلاری این است که چگونه پسر یک ایجنت معروف در وهله اول با مدیریت تیم در آن سوی میز قرار گرفت؟

گیل با کنایه گفت: “قطعا برعکس.” “او مدیر است.”

تقریباً به زیبایی کنایه آمیز است.

بیل به شوخی گفت: “می خواستم علیه او مذاکره کنم.” فکر می کنم همیشه ورزش های گروهی را دوست داشته ام و جنبه های او را دیده ام. در حالی که من همیشه فکر می‌کردم کاری که او انجام می‌دهد جذاب است، همیشه می‌خواستم در یک ورزش تیمی برنده شوم و با افراد زیادی دور هم جمع شوم تا به یک هدف مشترک دست پیدا کنم.

برای من، من یک طرفدار بزرگ هاکی بودم و هاکی بازی می کردم. و رویای من همیشه بردن جام استنلی بوده است، بنابراین می‌خواستم در این سمت باشم.”

البته مشکل این است که واقعاً هیچ فصلی برای پسر یا پدر وجود ندارد. و با مشغله کاری و زندگی پرمشغله خود، مجبور شده اند زمانی را به شکل تماس های ویدیویی هفتگی یکشنبه ها برای یکدیگر اختصاص دهند که اکنون شامل دو نوه می شود. و پس از آن مواقعی وجود دارد، مانند هفته گذشته، زمانی که گیل به فلوریدا سفر کرد تا اویلرز اولین سری فینال جام استنلی خود را در 18 سال گذشته افتتاح کند.

تبلیغات 5

محتوای مقاله

بیایید در مورد یک پدر مغرور صحبت کنیم که دید تیم پسرش به اوج هاکی حرفه‌ای نزدیک‌تر می‌شود – حتی اگر وقت نداشتند با هم غذا بخورند.

گیل گفت: “بسیار هیجان انگیز است که ببینیم آنها چقدر خوب کار کرده اند، آنها چند سالی است که این کار را ساخته اند.” “رسیدن به این نقطه قطعا بسیار هیجان انگیز است. و قطعاً این یک لحظه افتخار برای خانواده ما است.”

یک جایی از راه شاگرد استاد شد.

«الان جالب است، برای مشاوره با او تماس می‌گیرم. گیل گفت: من چند سال پیش با میامی دلفین ها معامله کردم. «اینها مذاکرات بزرگی بود، ما رفتیم و برگشتیم. سعی می‌کنم آن را از دید آن‌ها ببینم، سعی می‌کنم آن‌ها دیدگاه من را ببینند و با بیل تماس می‌گیرم تا از او راهنمایی بگیرم.

او از پیرمرد تیزتر است. او گفت که همه چیز در مورد مقایسه است، بنابراین من از توصیه او استفاده کردم و نتیجه دادیم و ما با آن مرد قرارداد زیادی امضا کردیم.”

آن را یک بازپرداخت کوچک برای تمام درس هایی که گیل در طول سال ها تدریس کرده است، در نظر بگیرید، که همه از ایمان و خانواده نشات می گیرند.

«اول از همه، او پدر بود. بیل گفت و عالی است. و قطعا الهام بخش حرفه من است.

ایمیل: [email protected]

در توییتر: @GerryModdejonge

محتوای مقاله

دیدگاهتان را بنویسید